پرسش:نظر حضرتعالي، در مورد ارتباط با فامیل و بستگانی که در
میهمانی های خود زنان بدحجاب با مردان، شوخي و بگوبخند دارند
چيست؟ شیوه ی تربیت فرزندان در این زمینه چگونه
باید باشد؟
پاسخ:اسلام در تعامل اجتماعى با زنان بر اصل
«آزادمنشى» تأكيد دارد. تصويرى كه اسلام در اين زمينه ارايه مىدهد در صورتى كه
غير طبيعى و داراى اشكال باشد، نيمى از انسانهاى روى زمين را با چالش مواجه مىكند. نمونههاى فراوانى از آزادمنشى در برخورد و
تعامل با زنان در قرآن كريم وجود دارد که برخورد حضرت ابراهیم و ساره با
فرستادگان خداوند نمونه ای از آن است که چون با پرسش شما کمال تناسب را دارد
در این جا می آید:
( وَلَقَدْ جَاءَتْ رُسُلُنَا إِبْرَاهِيمَ بِالْبُشْرَى
قَالُوا سَلَاما قَالَ سَلَامٌ فَمَا لَبِثَ أَنْ جَاءَ بِعِجْلٍ حَنِيذٍ. فَلَمّا
رَأَى أَيْدِيَهُمْ لَا تَصِلُ إِلَيْهِ نَكِرَهُمْ وَأَوْجَسَ مِنْهُمْ خِيفَةً
قَالُوا لَا تَخَفْ إِنّا أُرْسِلْنَا إِلَى قَوْمِ لُوطٍ. وَامْرَأَتُهُ
قَائِمَةٌ فَضَحِكَتْ فَبَشّرْنَاهَا بِإِسْحَاقَ وَمِنْ وَرَاءِ إِسْحَاقَ
يَعْقُوبَ. قَالَتْ يَا وَيْلَتَى أَأَلِدُ وَأَنَا عَجُوزٌ وَهَذَا بَعْلِي
شَيْخا إِنّ هَذَا لَشَيْءٌ عَجِيبٌ. قَالُوا أَتَعْجَبِينَ مِنْ أَمْرِ اللّهِ
رَحْمَةُ اللّهِ وَبَرَكَاتُهُ عَلَيْكُمْ أَهْلَ الْبَيْتِ إِنّهُ حَمِيدٌ
مَجِيدٌ). هود / 69 - فرستادگان ما با بشارت بر ابراهيم
وارد شدند و سلام نمودند، حضرت ابراهيم به آنان درود فرستاد، سپس براى برآوردن
گوشت گوسالهاى كه بريان شده و با سنگ پخته شده درنگ نكرد. وقتى ديد دست آنان به
غذا نمىرسد آن را ناخوش گرفت و ترسى از ايشان در دل وى ريخت. آنان گفتند نترس، ما
براى هلاكت قوم لوط مأموريت داريم. زن حضرت ابراهيم ايستاده بود و مىخنديد، پس به
او مژدهى اسحاق را داديم و پس از اسحاق، يعقوب. همسر حضرت ابراهيم علیه
السلام گفت: عجب، آيا من فرزند مىآورم در حالى كه پيرزنى هستم و شوهرم پيرمرد؟
عجيب است. آنان گفتند: آيا از امر خدا تعجب مىكنى؟ رحمت و بركات خدا بر شما اهل
بيت كه او حميد و مجيد است
.
با توجه به مفاد آيهى شريفه، فرستادگان الهى
چنان شبيه انسانها بودند كه حضرت ابراهيم علیه السلام براى آنان غذا آورد. از نوع پذيرايى آن حضرت علیه السلام به
دست مىآيد كه همسر ايشان تنها به آشپزخانه نمىرفته و هر دو در حضور ميهمانان به
آن رفت و آمد داشتهاند و ابراهيم در امر طبخ و پخت غذا به همسر خود يارى مىنموده
است. همچنين فرستادگان الهى نهتنها با حضرت ابراهيم
سخن مىگفتند، بلكه همسر وى را نيز مخاطب قرار مىدادند و به وى بشارت فرزند در سن
پيرى را دادند و وى نيز با آنان سخن مىگفته است و چنين نبوده است كه خود را از
آنان پنهان سازد، بلكه وى نزد ميهمانان مىايستاده و از سخن آنان در مورد خود به
خنده مىآمده است. بر اين اساس مشى مؤمنانى كه همسر خود را از ميهمانان پنهان
مىدارند از مشى بزرگترين انبياى الهى دور است و با ساختارى كه خداوند در قرآن
كريم از زندگى اولياى خود بيان مىدارد تفاوت دارد و به شبكهى افراطىگرى گرفتار
آمده است. اگر گفته شود همسر حضرت ابراهيم زنى مسن بوده،
بايد بگوييم درست است كه وى پير بوده اما او از چنان نشاطى برخوردار بوده كه از وى
به لفظ «امرأته» ياد شده و نه زنى پير (العجوزة) و همچنين توان باردارى و زايمان
را نيز داشته و چنان فرتوت نبوده است. ميهمانان حضرت ابراهيم علیه السلام كه
حتى وى از آنان به ترس مىافتد بهراحتى با همسر وى به خاطر اقتضاى بشر بودن صحبت
مىكنند و ايشان نيز مىخندد. بشر را نيز بشر مىگويند؛ چرا كه سخن مىگويد، بحث
مىكند و مباشرت و تكلم دارد. از اين رو اگر زنى يا مردى در اداره يا اتاقى كار
كند و از مسألهاى تعجب نمايد و از آن به خنده افتد اشكالى ندارد. در خانهى پيامبر خدا؛ حضرت ابراهيم، چنين بوده
و همه بدون هيچ گونه پنهانى با هم سخن مىگويند. هم حضرت ابراهيم علیه
السلام و همسرش با ميهمانان به صحبت مىنشينند و هم آنها با ابراهيم علیه
السلام و همسر وى سخن مىگويند و ديوار يا
پردهاى نيز ميان آنان حايل نبوده و همه با هم برخورد عادى، معمولى و انسانى
داشتهاند و حضرت ابراهيم آزادمنشانه با همسر خويش رفتار مىنموده است. اين آيه
مىرساند سخن گفتن ميان زن و مرد مشترك است و جنسيت بر نمىدارد. بله، از ناز و
غمزه بايد پرهيز داشت؛ همانگونه كه قرآن كريم مىفرمايد: ( فَلَا تَخْضَعْنَ
بِالْقَوْلِ)؛{ - احزاب /32 } بپرهيزيد كه نازك و نرم سخن گوييد، وگرنه محدوديت ديگرى در سخن
گفتن وجود ندارد. ممنوعيت و محدوديتهاى بى حد و مرز و افراطى به
جاى امنيت و مصونيت، فساد و تخريب را در پى دارد؛ چرا كه از سويى:( إِنّ النّفْسَ
لَأَمّارَةٌ بِالسّوءِ){ -يوسف / 53} است و از سوى ديگر:«الإنسان حريص على ما منع»؛ انسان بر آنچه كه از آن باز داشته شود، حريص و به
صورت مضاعف خواهان مىگردد و چنين پنهان كارىهايى، جنس مقابل را به تجسس وا
مىدارد. در تربيت فرزند نيز بايد اين اصل را مراعات نمود و بايد مراقب بود كه وى
حساس نشود. بايد اعتراف كرد جامعهى ما در تربيت فردى و اجتماعى خود به مسألهى زن
حساس شده و حكايت وى به دزدگيرهاى اتومبيلى مىماند كه به كوچكترين صدايى آژير
مىكشد و پريدن پرندهاى را آمدن دزدى مىداند. جامعهى ما نيز چون به زن حساس شده
است، اگر صداى زن كمى بلند شود مشكل پيدا مىكند. بالا رفتن اندكى از صداى زن يا
كوچكترين حركت يكى از اندامهاى وى؛ هرچند در ورزش صبحگاهى باشد، صداى افراد حساس را بالا
مىبرد. حساسيتى كه نوعى بيمارى است و از سوء تربيت فرد حكايت دارد. حساسيتى كه در
زندگى هيچ يك از پيامبران الهى ديده نمىشود و حضرت ابراهيم، حضرت يوسف و نيز حضرت
موسى: كه ذكر آنان در اين كتاب مىآيد، چنين رويكردى در مواجهه با زنان
نداشتهاند. ديدن زن، سخن گفتن با او، همكار بودن با وى در
محيطهاى كارى و ادارى و خنديدن وى بدون ايراد است و آن چه اشكال دارد بيمارى،
بىتقوايى، بىبندوبارى، لاابالى گرى و انحراف است. البته راه برطرف شدن اين
انحرافات نيز حساسیت زدايى از جامعه نسبت به زن و اشباع جنسى افراد در
چارچوب قوانين بىپيرايهى شرع است و با برداشتن حساسيت از جامعه، سلامت به جامعه
باز گردانده خواهد شد. گاه ديده مىشود مردى به همسر خويش سفارش مىكند مبادا در
غياب وى در را به روى كسى باز كند و با نامحرمى سخن گويد يا او را ببيند؛ در حالى
كه چنين حساسيت برانگيزى موجب مىشود آن زن حتى در روابط خويشاوندى و با محارم خود
دچار مشكل گردد. براى درمان افراد و جامعه بايد چنين حساسيتهايى را از جنسيت زدود
بدون اين كه به دام لاابالى گرى، انحراف و فساد افتاد. گاه وزير يا وكيلى با محاسن در سمينار يا
كنفراسى خارجى شركت مىكند و خانمى با سر برهنه نيز در آنجا نشسته است و جامعهى
مذهبى مىگويد واى كه دين خدا از ميان رفت و غيرتها خشكيده و تعصب دينى رخت بر
بسته؛ در حالى كه برهنگى و عريانى وى به اين وزير يا وكيل ارتباطى ندارد، بله، وى
بايد مراقب نگاه خود باشد كه تيز به او ننگرد. البته، اين در صورتى است كه زن ياد
شده مسلمان نباشد، وگرنه بر زنان مسلمان لازم است رعايت پوشش شرعى را در همهى
مكانهايى كه نامحرم حضور دارد داشته باشند و چنانچه يكى از دو طرف مسلمان نسبت
به رعايت احكام دينى خللى دارد، باید به وى متناسب با احكامى كه در بحث امر
به معروف و نهى از منكر آمده واكنش نشان داد.
البته در مورد برخورد مادر با فرزند نیز
باید توجه داشت چنانچه فرزند پسر باشد و مادر در برابر او به گونه ای
ظاهر شود که تمامی اندامش را پوشیده ببیند در بزرگسالی به
بیماری چشم چرانی مبتلا می شود و باید پاها و
موی سر و دیگر اندام مادر خود را برهنه ببیند تا چشم وی
در کودکی سیر باشد و در بزرگسالی رد پی نامحرمان گرسنه
وار ندود.
اگر به
بحث های ولایت آگاهی داشته باشید که مبتنی بر عشق
است به شیعیان و موالیان نهایت احترام را خواهید
داشت زیرا کردار ظاهری آنان در قالب خنده ها و گفتگوهای معمولی
گناه نیست و حتی اگر گناه باشد ، گوهر ولایت آنان را نشانه
نمی رود و آنچه گوهر ولایت را آسیب می رساند ظلم است. ظلم
بر مردم یا ظلم به شوهر یا ظلم به فرزند یا ظلم به
آشنایان. آن چه گوهر ولایت را آشکار و نمایان می سازد عشق به تمامی افراد به
ویژه با همسر و فرزند و تربیت صحیح و درست فرزند بر اساس آموزه
های اهلبیت علیهم السلام است؛ نه بر اساس سلیقه های فقهی خشک و دگم که از فقه
اهلبیت علیهم السلام دور افتاده است. فرزندان در سنین
کودکی و نوجوانی نیاز به نشاط ، بازی ، تفریح و
رقصی حتی با مادر خود دارند و چنان چه این نشاط برای آن
ها فراهم نشود در بزرگسالی به عقده ها و حسرت های جنسی مبتلا
می گردند و احساس کمبود محبت به آن ها دست می دهد و برای جبران
آن به هر دختر هرزه ای پناه می برند.